نوشته شده توسط : lord voldemort

یارو باباش تو توالت سکته میکنه میمیره هر وقت توالت گریه میکنه. بهش میگن چرا گریه میکنی؟ میگه اینجا بوی بابامو میده.

فرستنده : 8243***0916

...............................................

یارو میره جهنم داد میزنه کمک ، کمک ، میگن چی شده میگه : جهنم آتیش گرفته.

فرستنده : 6051***0917

...............................................

غضنفر با دوستش میره بمب گذاری
دوستش میگه یه وقت نترکه !
- میگه نه نگران نباش یکی دیگه دارم !!!….

...............................................

دو تا تنبل دراز کشیده بودند یکیشون داشته خمیازه می کشیده اون یکی میگه داداش تا دهنت بازه لطفا این اصغر مارو هم صدا کن.

...............................................

از غضنفر میپرسن نظرت راجع به زلزله چیه ؟

میکه طرح خوبیه ، تکان دهنده ست !

...............................................

روزی مردی روستایی الاغش را به بازار فروش حیوانات برد. مشتری های الاغ اگر از جلو می آمدند ، الاغ دهانش را برای گاز گرفتن آنها باز می کرد و اگر از عقب می آمدند به آنها لگد می زد. شخصی به مرد گفت : با این وضع کسی الاغت را نخواهد خرید. مرد گفت : قصد من هم فروش آن نیست فقط می خواهم مردم بدانند که من از دست این حیوان چه می کشم.

...............................................
 
                                                                 برای دیدن ادامه مطلب ثبت نام کنید



:: موضوعات مرتبط: لطیفه , ,
:: بازدید از این مطلب : 592
|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : lord voldemort

در زمان آغا محمد خان قاجار، شخصى از حاکم شهر خود که با صدر اعظم نسبت داشت، نزد صدر اعظم شکایت برد.

صدر اعظم دانست حق با شاکى است گفت: اشکالى ندارد، مى توانى به اصفهان بروى.
مرد گفت: اصفهان در اختیار پسر برادر شماست.

گفت : پس به شیراز برو.
او گفت : شیراز هم در اختیار خواهر زاده شماست.

گفت : پس به تبریز برو.
گفت : آنجا هم در دست نوه شماست.

صدر اعظم بلند شد و با عصبانیت فریاد زد: چه مى دانم برو به جهنم.
مرد با خونسردى گفت: متاسفانه آنجا هم مرحوم پدر شما حضور دارد!

 

برای دیدن ادامه مطلب عضو شوید برای عضو شدن کلیک کنید
                                   



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار , ,
:: بازدید از این مطلب : 568
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : lord voldemort

در زمان آغا محمد خان قاجار، شخصى از حاکم شهر خود که با صدر اعظم نسبت داشت، نزد صدر اعظم شکایت برد.

صدر اعظم دانست حق با شاکى است گفت: اشکالى ندارد، مى توانى به اصفهان بروى.
مرد گفت: اصفهان در اختیار پسر برادر شماست.

گفت : پس به شیراز برو.
او گفت : شیراز هم در اختیار خواهر زاده شماست.

گفت : پس به تبریز برو.
گفت : آنجا هم در دست نوه شماست.

صدر اعظم بلند شد و با عصبانیت فریاد زد: چه مى دانم برو به جهنم.
مرد با خونسردى گفت: متاسفانه آنجا هم مرحوم پدر شما حضور دارد!

 

برای دیدن ادامه مطلب عضو شوید برای عضو شدن کلیک کنید
                                   



:: بازدید از این مطلب : 502
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : lord voldemort

ن به شوهر میگه : ببینم حقوق این ماهت کجاست ؟

 زن: بذار جیباتو بگردم!
 
زن (در حالی که جیب پشت شلوار شوهرش رو چک می کنه) : پس کجا قایمش کردی ذلیل مرده؟!

مرد (با گریه) : به خدا تو جیبام نیست!
 
زن: ای وای اونجا رو کیفم گذاشتیش!

مرد: امون نمیدی بهت بگم که
زن: مرسی عزیزم بیخود نیست من اینقدر دوست دارم! 
 



:: موضوعات مرتبط: مطالب طنز کوتاه , مطالب خنده دار , ,
:: بازدید از این مطلب : 632
|
امتیاز مطلب : 94
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : lord voldemort

 عمیق ترین کلمه "عشق" است ... به آن ارج بنه. 

 

بی رحم ترین کلمه "تنفر" است ... از بین ببرش. 

 

سرکش ترین کلمه "هوس" است ... بآ آن بازی نکن. 

 

خود خواهانه ترین کلمه "من" است ... از ان حذر کن.  

 

ناپایدارترین کلمه "خشم" است ... ان را فرو ببر. 

 

بازدارترین کلمه "ترس" است ... با آن مقابله کن. 

 

با نشاط ترین کلمه "کار" است ... به آن بپرداز. 

 

پوچ ترین کلمه "طمع" است ... آن را بکش. 

 

سازنده ترین کلمه "صبر" است ... برای داشتنش دعا کن. 

 

روشن ترین کلمه "امید" است ... به آن امیدوار باش. 

 

ضعیف ترین کلمه "حسرت" است ... آن را نخور. 

 

تواناترین کلمه "دانش" است ... آن را فراگیر. 

 

محکم ترین کلمه "پشتکار" است ... آن را داشته باش. 

 

سمی ترین کلمه "غرور" است ... بشکنش. 

 

سست ترین کلمه "شانس" است ... به امید آن نباش. 

 

شایع ترین کلمه "شهرت" است ... دنبالش نرو.  

 

لطیف ترین کلمه "لبخند" است ... آن را حفظ کن. 

 

حسرت انگیز ترین کلمه "حسادت" است ... از آن فاصله بگیر. 

 

ضروری ترین کلمه "تفاهم" است ... آن را ایجاد کن. 

 

سالم ترین کلمه "سلامتی" است ... به آن اهمیت بده. 

 

اصلی ترین کلمه "اطمینان" است ... به آن اعتماد کن. 

 

بی احساس ترین کلمه "بی تفاوتی" است ... مراقب آن باش. 

 

دوستانه ترین کلمه "رفاقت" است ... از آن سوءاستفاده نکن. 

 

زیباترین کلمه "راستی" است ... با ان روراست باش. 

 

زشت ترین کلمه "دورویی" است ... یک رنگ باش. 

 

ویرانگرترین کلمه "تمسخر" است ... دوست داری با تو چنین کنند؟ 

 

موقرترین کلمه "احترام" است ... برایش ارزش قایل شو. 

 

آرام ترین کلمه "آرامش" است ... به آن برس. 

 

عاقلانه ترین کلمه "احتیاط" است ... حواست را جمع کن. 

 

دست و پاگیرترین کلمه "محدودیت" است ... اجازه نده مانع پیشرفتت بشود. 

 

سخت ترین کلمه "غیرممکن" است ... وجود ندارد. 

                                                               برای دیدن ادامه مطلب عضو شوید
برای عضو شدن کلیک کنید         
 



:: موضوعات مرتبط: طنز وسرگرمی , ,
:: بازدید از این مطلب : 664
|
امتیاز مطلب : 92
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : lord voldemort

در آن دورانی که کسی نمی‌توانست به وجود توالت عمومی اطمینان داشته باشد، خانمی انگلیسی سفری به هندوستان را برنامه‌ریزی کرد. مهمان‌خانهء کوچکی را که متعلّق به مدیر مدرسهء محلّی بود در نظر گرفت و اطاقی رزرو کرد. چون نگران بود که آیا در مهمانخانه توالت وجود دارد یا خیر، در نامه‌ای به مدیر مدرسه سؤال کرد که آیا در مهمانخانهء مزبور WC وجود دارد یا خیر.
مدیر مدرسه تسلّط کاملی به زبان انگلیسی نداشت. نزد کشیش محلّی رفت و پرسید که WC به چه معنی است. کشیش هم تا آن زمان نشنیده بود. دو نفری همّت گماشتند تا معانی احتمالی این دو حرف را بیابند و نهایتاً به این نتیجه رسیدند که خانم مزبور طالب

Wayside Chapel

 است که بداند آیا (کلیسای کنار جادّه) نزدیک مهمانخانه وجود دارد یا خیر. ابداً به ذهنشان خطور نکرد که این دو حرف ممکن است به معنی توالت باشد.
مدیر مدرسه در جواب خانم نامه‌ای نوشت. متن نامه به شرح زیر است:

برای دیدت ادامه مطلب باید ثبت نام کنید

                                                                          برای ثبت نام کلیک کنید                                                  



:: موضوعات مرتبط: داستان وحکایت , ,
:: برچسب‌ها: داستان وحکایت ,
:: بازدید از این مطلب : 603
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : lord voldemort

جک آمریکایی و غضنفر
آمریکاییه میخواسته غضنفر ضایع کنه می‌برتش تو آمریکا و بهش میگه: زمین را بکن. غضنفر بعد از100متر کندن به یک سیم میرسه، آمریکاییه بهش میگه: ببین ما از100سال پیش تلفن داشتیم!
غضنفر هم یارو رو می‌برتش تو شهرشون و بهش میگه: بکن، آمریکاییه بعد از100متر کندن به چیزی نمیرسه، غضنفر بهش میگه ببین ما از100سال پیش موبایل داشتیم!

جک خیلی خنده دار از غضنفر
غضنفر دوتا کراوات زده بود که بره عروسی، بهش میگن چرا دوتا کراوات زدی؟
میگه: آخه عقد و عروسی با همه!

جک آخر خنده
غضنفر به زنش میگه: زن مهریه‌ات را بگذار اجرا تا با پولش خونه بخریم!

جک فوق العاده خنده دار
قاضی: چرا با سر زدی توی صورت دوستت؟
غضنفر: جناب قاضی! خودش می‌خواست، هر وقت من را می‌دید،
می‌گفت یک سری به ما بزن!

برای دیدن ادامه به ادامه مطلب بروید برای دیدن ادامه مطلب باید ثبت نام کنید
 



:: موضوعات مرتبط: طنز وسرگرمی , ,
:: برچسب‌ها: لطیفه ,
:: بازدید از این مطلب : 752
|
امتیاز مطلب : 68
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : lord voldemort

هنگامی که شما به عنوان یه مریض روی تحت اتاق عمل خوابیدین ایا میدانید در اطراف شما چه خبر است؟ 

 

چیزهایی که ترجیح میدین روی تخت اتاق عمل موقع جراحی نشنوین 

کسی ساعت مچی منو ندیده؟!


دیشب تا دیر وقت مهمونی بودم. یادم نمیاد هیچوقت تو عمرم انقدر مشروب خورده باشم!


لعنتی! صفحهء 47 دستورالعمل جراحیم پاره شده!


منظورت چیه که باید پای چپشو می بریدیم؟!

فورا" یه عکس از این زاویه بگیر. این یکی از عجایب خلقته!


بهتره این تیکه رو نگه داریم. ممکنه برای تشریح به درد بخوره!


ولی کتاب من اینجوری نمیگه! کتاب تو چاپ چندمه؟!



فورا" اون تیکه گوشت رو برگردون! سگ بد!


صبر کن ببینم! اگه این طحالشه ، پس اون چی بود؟!


پرستار لطفا" اون چیزو به من بده. اون چیزه... همون چیزو میگم... اون ماسماسکو!


اوه! زود دوباره همهء بخیه ها رو باز کنین. یکی از پنس ها کمه!


اگه فقط یادم میومد که این کارو چه جوری هفتهء پیش توی کلاس بازآموزی انجام دادند خوب بود!

لعنتی! بازم چراغها خراب شد!


میدونی؟ پول خیلی هنگفتی میشه توی تجارت کلیه به جیب زد. اوه! ای
نجا رو! این یارو یه کلیه اضافه داره!


همه برن عقب وایسن! لنز چشمم افتاد بیرون!


میشه قلبش رو یه مدت از تپیدن بندازی؟ تمرکزم رو به هم میزنه!


خیلی خب بچه ها... این برای همه مون میتونه یه تجربهء جدید باشه!


می دونستی این مریض خودشو یک میلیون دلار بیمهء عمر کرده؟ الان زنش تلفن زد!

اشکالی نداره. همون قیچی رو بده. کف زمین رو که تمیز کردن. نه؟!


یادته بخش تشریح می گفت حاضره 1000 دلار برای یه جسد تر و تمیز بده؟!

چی؟! منظورت چیه که اینو واسه عمل تغییر جنسیت نیاورده بودن؟!


کاش عینکم رو توی خونه جا نمیذاشتم!


این مریض بیچاره اگه اشتباد نکنم زن و بچه داره. نه؟!


پرستار نگاه کن ببین این یارو برای اهدای عضو ثبت نام کرده بوده یا نه؟!


خدای من! منظورت چیه که ازش برای قبول مسوولیت مرگ امضا نگرفتین؟!

نگران نباشین. فکر میکنم این تیغ به اندازهء کافی تیز باشه!


چیه؟ چرا اینطوری نگاه میکنین؟! تا حالا ندیدین یه دانشجو اینجا جراحی کنه؟!


الو؟ سلام عزیزم. چی؟! منظورت چیه که طلاق میخوای؟!


من نمیدونم این تیکه چیه! ولی به هر حال زود بذارش وسط بستهء یخ!


عجله کنین. من نمیخوام این قسمت چارخونه رو از دست بدم!


این گاز خنده خیلی باحاله. میشه یه کم دیگه شو امتحان کنم؟!


پس بچه کو؟! مگه مریضو برای سزارین نیورده بودن؟! اینجا اتاق عمل شماره چنده؟!


هی پرستار! یه ست جراحی دیگه روی اون یکی میز باز کن. این مریض هنوز داره تکون میخوره!


مطمئنی که بعدا" ازمون شکایت نمیکنه؟!


معلومه که من این عمل رو قبلا" هم انجام دادم پرستار. تقریبا" 20 سال پیش بود!


آتیش! آتیش! زود همه بدوین بیرون

 

 

با عرض پوزشش از تمام دکتر ها و پرستارین


 



:: موضوعات مرتبط: طنز وسرگرمی , ,
:: برچسب‌ها: مطالب طنز ,
:: بازدید از این مطلب : 540
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : lord voldemort

اولی : من حافظ کل قرآن هستم!
دومی : از این قرآن کوچیکا یا بزرگا؟!!!!

****************************

غضنفر باباش آتیش میگیره میره ملاقات میگه: بخش پدرسوخته ها کجاست؟

****************************

به غضنفر میگن دوست داری بچه ات پسر باشه یا دختر؟ میگه فرقی نمیکنه ، سالم باشه ، سگ باشه!

 
غضنفر اسم نویسی میکنه برای موبایل میگه خدا کنه نوکیا درآد.

فرستنده : 2621***0938

 

حیف نون میره خواستگاری ازش می پرسن چکاره ای؟ روش نمیشه بگه قصاب میگه لوازم یدکی گوسفند دارم.

 

میدونی چینی ها به دوقلو چی میگن؟! این چون اون ، اون چون این!

 

حیف نون میخواسته بره شهرک آزمایش برا امتحان رانندگی ، صبح ناشتا میره.

 

غضنفر میره خارج یه موتور میدزده صاحبش داد میزنه : No . No غضنفر میگه نو یا کهنه می برمش.

 

به غضنفر میگن اسم دکترت چیه؟ میگه ترابی میگن اسم کوچیکش چیه : میگه فیزیو!

برای دیدن ادامه مطلب باید عضو شوید
برای ثبت نام کلیک کنید




:: موضوعات مرتبط: اس ام اس های طنز , ,
:: برچسب‌ها: اس ام اس , پیام , پی ام , مسیج ,
:: بازدید از این مطلب : 67402
|
امتیاز مطلب : 67
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : lord voldemort

امروز میخوام تعدادی از کلید های میانبر در ویندوز را به شما آموزش بدم امیداوارم به دردتون  بخوره
در زير چندتا کليد ترکيبي براتون نوشتم :
Shift+F10 : منوي حاصل از کليک راست بر روي هر چيزي
Ctrl+Esc : نمايش منوي استارت
Alt+Esc : پنجره بعدي در taskbar
Alt+Spacebar+N : رفتن پنجره به حالت minimize
Alt+Spacebar+X : رفتن پنجره به حالت maximize
WindowsKey+L : بردن ويندوز به حالت Log off
WindowsKey+R :نمايش پنجره Run
WindowsKey+F :نمايش help
WindowsKey+M :کوچک کردن تمام پنجره ها
Shift+WindowsKey+M :بزرگ کردن تمام پنجره ها
WindowsKey+E :باز کردن ويندوز اکسپلور
WindowsKey+Break :باز کردن پنجره System Properties



:: موضوعات مرتبط: ترفند های کامپیوتر , ,
:: برچسب‌ها: کليدهاي باحال ويندوز ,
:: بازدید از این مطلب : 571
|
امتیاز مطلب : 68
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : چهار شنبه 4 اسفند 1389 | نظرات ()